چیزهایی که از گفتنش میترسم

ورود

دوشنبه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۱۳ ب.ظ

نمیدونم چرا ولی تا الان همیشه ترسیدم از اینکه حرف دلمو حتی روی کاغذ بنویسم شاید به این خاطر بود که وقتی مینوشتم فرداش مامانم برمیداشت میخوند و هی سرزنشم میکرد. انگار دلش میخواست که همیشه یه دختری باشم که مطیعشه و هر چی که اون میگه منم بگم چَشم. فکرشو که میکنم واقعا تو این 24 سال مثل یه ربات بودم که هر چی بقیه گفتن منم گفتم چَشم! 

انقد از بچگی بهم گفتن که دختر باید اینجوری باشه اونجوری باشه منم باورم شد دیگه. فکر کردم یه دختر همیشه باید بگه چَشم بدون هیچ اعتراضی

گفتم بیام حداقل اینجا بنویسم مغزم یکم خالی شه. شاید اینجا سرزنش نشم

۰۰/۰۳/۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
افرا توحیدی

نظرات  (۱)

من در زمینه کسب درآمد از اینترنت فعالیت دارم. ممنون میشم یه سری به وبلاگم بزنید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی